✿✿✿رز مـــشــکــی✿✿✿
نقاش باشي چقدر مي گيري بيايي و صفحه ي سياه دلم را رنگ كني؟ بعد براي ديوار اتاق دلم يك روز آفتابي بكشي كه نور آفتاب تا ميانه ي اتاق آمده باشد.... راستي من روي صورتم يك خنده مي خواهم... نرخ خنده كه گران نيست...؟
نظرات شما عزیزان:
خدایا میدانم راه رفتن روی برگ های پاییزی چه لذتی دارد ولی
خدایا تو از درونم خبر داری.
خدایا هر قدم که روی این برگها میگذارم*فکر میکنم مرا تحقیر میکنن ولی اشتباه میکنم*این برگهای ریخته از درخت مرا از درون دردناک خود خبر میدهند.
خدایا با تمام وجود میگویم تنهام وکجاست آن کسی که باید باشد ولی.......
نمیخوام بخندم...تو هم غمگین ننویس وقتی میخوای شاد باشی
خیلی مهربونی
Design By : behnam.com |